•••
حیف و صد حیف زمانی، #مادر را با چادرش
میشناختیم، با روسری گره خورده زیر گلویش، با ادب و متانتش با وقار و سکوتش، با حیایی که ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر میکرد.
با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث آسیبی ببیند
و دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای #مِهر_مادری …
چه گذشت بر ما؟ به کجا میرویم ؟؟؟
چادرها که کنار رفت، واژهی #مادر هم سقوط کرد در پرتگاه بی اصالتی ، در چالهی بی حیایی،
از مادر مژههایی چسب زده، ناخنهایی کاشته شده و صورتی رنگی باقی ماند..
که نه رنگی از محبت داشت،نه رنگی از خدا …!!
کودک هم از آغوش مادر محو شد
جایش سگی_فانتزی با هزینهای گزاف جانشین شد.
پیراهن گلداری که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور میکرد آب رفت!
عریانی و بدن نمایی شد هنر،
هرزگی شد کلاس،
بی غیرتی شد آزادی
دست در دست نامحرم شد حرم…
و آغوش شد آغوش رایگان
#زن_زندگی_آزادی
یا
به واقع #زن_هرزگی_بردگی
براستی بهشت زیر پای
کدامین مادر است ؟؟😔
و کدام مرد از دامن چنین زنانی
به معراج خواهد رسید ؟؟؟💔
آیا وقت آن نرسیده که واژهی زیبای مادر و زن را با حیا و حریم،حرمت دهیم ؟؟؟
و جای این دنیازدگیِ اهریمنی، اندکی خوی الهی خود را پرورش دهیم؟!
و با پوشش مناسب، به خود ارزش دهیم؟؟
حواسمان باشد ارزشهایمان را با چه بی ارزشی هایی عوض میکنیم…
موضوعات: دلنوشته های من(جهاد)
[ 06:19:00 ب.ظ ]